پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی، گزیده مصاحبه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با روزنامه جمهوری اسلامی را در سال ۱۳۹۰ منتشر کرده است:
الان درانقلاب ما، یک مقدار اخلاق آسیب دیده، فکر میکنم خیلی بیش از آنچه که من بخواهم توضیح بدهم واضح است. یعنی الان درجامعه ما مخصوصاً تیپهای مذهبی اینطور شده اند، غیرمذهبیها که ما نمیدانیم چکار میکردند، چکار میکنند و تفاوتشان چقدر شده است، اما بخش زیادی از تیپ مذهبی ما، از حوزوی گرفته و سیاسی، مسئول و غیرمسئول، در همه ابعاد مراعات اخلاق اسلامی را نمیکنند. شاید اولویتشان ایدههای سیاسیشان باشد، آنهم نه درقالب یک برداشت عالمانه، درقالب باندی، گروهی و حزبی. اگر بخواهیم حسن نیت داشته باشیم و حمل برصحت کنیم، باید بگوئیم آنها قدرت خودشان را مقدمه اصلاح امورکشور تعریف میکنند و فکر میکنند ازجاهائی که اهداف، وسائل را مباح میکند، همینجا است. لذا هر وسیله نامباحی را هم به کار میگیرند والا اگر کمی با سوءظن نگاه بکنیم این وضعی که من میبینم فاجعه است.
من ازهمان ابتدا مجذوب اخلاق امام شدم یکی ازشعبههای اخلاقی ایشان این بود که اهل ریاکاری نبود. اهل تظاهر به هیچ معنا نبود. یکی ازجلوههای اخلاصاش همین است. اما ایشان یک خانه نسبتاً بزرگی داشت. الان هم اگرآنجا را ببینید ساختمانشان تا پایین کوچه نسبتاً دراز است. خانه حسابی بود، حیاط بزرگ واتاقهای زیادی داشت. بعداً که آقا مصطفی را داماد کردند آن تکه پاییناش را با دو سه اتاق بریدند دادند به آقامصطفی که آنجا زندگی میکردند. البته ایشان وقتی که مبارزه شروع شد و مرجع شدند، درشمال خانهشان یک خانه دیگری اجاره کردند، خانوادهشان را بردند آنجا ولی خودشان توی همین خانه بودند. دراتاقشان فرش قالی بود، نه تنها توی این اتاق، شمال وغرب خانه، دو سه تا اتاق که ما میرفتیم، همه فرش داشت. آن موقع لااقل تو بیرونی خانه آقایان فرش قالی رسم نبود. اصولاً من هیچجای زندگی امام خمینی ریا و تظاهر ندیدم. ولی لباسشان بسیارمنظم بود، قیافهشان هم همیشه کاملاً آراسته بود، آراستگی ایشان دربین علمای قم نمونه بود. یک بخشی از زندگی امام که برای حکومت هم بسیارمهم است به اینکه مردم را غلط توجیه نکند و برای زندگی مردم علامت غلط ندهد، این بود که ریاضتهای ظاهری عوامانه وعوام فریب را هیچ درزندگیشان نشان نمیدادند، زندگی واقعیشان هم همین جور بود، معتدل بود. اینطور نبود که زهد فروشی بکند. ایشان یک مقداری ملک درخمین داشتند عمدتاً با آنها زندگی میکردند. حالت معتدلی داشتند، اعتدال جزء مشخصههای امام بود.
ایشان معمولاً آخرسال درآخرین درس نصیحت میکردند، یکی ازچیزهائی که خیلی در درس میخواندند، این روایت بود که:«إِنَّالله یُحِبُّ أَنْ یُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ کَمَا یُحِبُّ أَنْ یُؤْخَذَ بِعَزَائِمِه» میگفتند: خداوند همانجور که دوست میدارد مردم به تکالیف واجب یا حرام خود عمل بکنند، دوست میدارد که به مباحات و رخصتهائی هم که خدا به آنها داده، استفاده بکنند. خب این در ذهن ماها خیلی سازنده بود، یعنی اینگونه مطالب ما را تحت تأثیر میگذاشت. یا یک آیهای که خیلی میخواندند و نصیحت میکردند این بود که:«قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى» توضیح ایشان هم این بود که اگر میخواهید کاری بکنید باید برای خدا باشد«أن تقوموا لله»، روی اینهم تکیه میکردند«مثنی و فرادی» را هم میگفتند: چه درجمع باشید چه درخلوت خودتان باشید، همیشه خدا را درنظر بگیرید.
فیلم سلطان و شبان درست شده بود، سریال قشنگی بود اما زنهای بدحجاب درآن بودند. خشکه مقدسها خیلی سروصدا راه انداخته بودند. من رفتم به امام گفتم که چنین چیزی است وخیلی خوب است یعنی مردم را مشغول میکند و یک مقدارجالب است وجنبههای هنریاش هم خوب است ما خودمان از لحاظ اینکه مردم به صداوسیما علاقهمند بشوند موافقیم ولی ازلحاظ شرعی شبهه دارد. شما یک شماره این سریال را ببینید اگر اشکال دارد، ما این را پخش نکنیم. ایشان دیده بودند، فردا به من گفتند نه خوب است پخش کنید.
یادم هست درجریان ماجرای نامه مرحوم آقاسید ابوالفضل زنجانی به امام که تا حد تکفیر به ایشان اهانت کرده بودند یکبار که من خدمت امام بودم صحبت پیش آمد وامام تأکید کردند که مبادا شما برخوردی بکنید و کاری با ایشان داشته باشید. یک قصه دیگری را هم آیتالله موسوی اردبیلی نقل میکنند که یک شب درجلسه سران که امام هم بودند، درمورد نهضت آزادی صحبت شد ویکی ازاعضاء گفت که اینها اعتقاد به اسلام ندارند، امام فرمودند دارند. یک کسی گفت که اینها روحانیت را قبول ندارند، امام فرمود نه، ما را قبول ندارند، نه اینکه اصلاً روحانیت را قبول نداشته باشند وایشان میگفتند که من همان موقع درنمازجمعه بدون ذکر نام نهضت آزادی این مطلب را گفتم. آقای اردبیلی حرفهایشان دقیق است. ایشان حرفی که میزند حتی به کلماتش هم اهمیت میدهد که همان جور باشد، حتماً همین طوراست.
ایشان با این کارهای ابتذالی که الان خیلی هست و روز به روز هم بدتر میشود، مداحیها، دروغ گفتنها و مبالغه کردنها و اینها همیشه مخالف بود. ازآقای کوثری خوشش میآمد برای اینکه ایشان میآمد از متن مقاتل یک چند جملهای میخواند، خوب هم میخواند. امام هم پای روضه اوحسابی گریه میکردند. امام علاقهمند به روضه بود و مینشست گریه هم میکرد. وقتی یک مقدار روضه طولانی میشد، یک دستمالی هم داشت، دستمالش خیس میشد.
امروز گاهی آدم چیزهایی میبیند که همان اخلاق ماکیاولی است. یعنی حقیقتاً آدمهائی هستند که به جد معتقدند که اهداف وسائل را تبریر میکند و آدم میتواند وسائل حرام را برای اهداف خوب استخدام کند. حالا به وفور هم انجام میدهند؛ غیبت کردن، دروغ گفتن، تهمت زدن، ایذاء، اذیت، گرفتن، بستن، ظلم کردن، این کارهائی که در زندانها میشود، ما هیچ راهی نداریم که اینها را تأیید بکنیم. بله ما فکر میکنیم اخلاق درجامعه حکومتی ما آسیب دیده است. واقعاً آن روح دین و روح مکتب انبیاء اخلاق اسلامی است، آنهم اخلاق کامل که انسان را متخلق بکند به صفاتی که آن صفات انسان را هدایت بکند.
0 thoughts on “هاشمی رفسنجانی: چرا مذهبی ها، اخلاق را رعایت نمی کنند؟”