صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در نامه ای به آیت الله حائری شیرازی از وی به خاطر اینکه در نامه اش به علی مطهری به ادبیات موسوم به فتنه متوسل نشده و یک بار هم از لغت “فتنه” استفاده نکرده، تشکر کرد و نوشت: متجاوز از پنج سال است که یک جناح سیاسی شبانه روز این ادبیات را برای قلع و قمع منتقدینش بکار می برد. دریغ ازآنکه در این پنج سال پنج دقیقه به “متهمین فتنه” اجازه دفاع داده باشد.
زیباکلام در این نامه از اینکه حائری شیرازی به “عقل اجتماعی” متوسل شده تا حق اعتراض مردم را نفی کند، ابراز تعجب کرده و از او پرسیده است که آیا خود او شورای محترم نگهبان را یک “داور منصف و بی طرف” می داند که انتظار دارد معترضان ۸۸ به جای راهپیمایی به آن مراجعه کنند؟
وی همچنین با اشاره به توجیه حائری برای مغایر خواندن راهپیمایی های اعتراضی با عقل اجتماعی، آورده است: بسیاری از کنشهای سیاسی تاریخی با این ضابطه بزیر سئوال می روند. راهپیمایی ۱۷ شهریور سال ۵۷ هم که منجر به کشته و مجروح شدن صدها نفر شد درست نبوده. راهپیماییهای تاریخی تاسوعا و عاشورا سال ۵۷ هم به زیر سئوال می روند چون ممکن بود که بخش هایی از نیروهای نظامی و امنیتی رژیم شاه بسمت مردم تیراندازی می کردند، اعتراضات ۱۴ و ۱۵ خرداد سال ۴۲، قیام ۳۰ تیر سال ۳۱بنفع مرحوم دکتر مصدق و….
متن این نامه را در ادامه بخوانید:
بسمه تعالی
حضرت آیت الله محی الدین حائری شیرازی
نماینده معززمجلس خبرگان رهبری دامت افاضاته
با سلام و تحیات پاسخ حضرتعالی را در رسانهها به آقای دکترعلی مطهری در خصوص “فتنه ۸۸” خواندم. به دو دلیل تصمیم گرفتم جسارت نموده و عرایضی در خصوص پاسختان به آقای مطهری معروض دارم.
نخست ارادت شخصی که به شما دارم و جنابتان را مجتهدی پارسا،خداترس و عادل می دانم. ثانیا اینکه در پاسختان به آقای مطهری دست به دامان ادبیات موسوم به “فتنه” نشده اید. از دید بنده اتفاقا ارزشمندترین نکته پاسختان به آقای مطهری دوری گزیدن از آن ادبیات می باشد.متجاوز از پنج سال است که یک جناح سیاسی شبانه روز این ادبیات را برای قلع و قمع منتقدینش بکار می برد. دریغ ازآنکه در این پنج سال پنج دقیقه به “متهمین فتنه” اجازه دفاع داده باشد. نفس اینکه جنابعالی در نامه تان حتی یکبار هم لغت “فتنه” را بکار نبرده اید از نظر بنده مبین آنست که پس خیلی هم به آن باور ندارید.از این بابت که سواره بر نشسته نتاخته اید در خور احترام هستید.
اگر چه که جنابعالی اعتراضاتی که پس از اعلام نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ اتفاق افتاد را “فتنه” خطاب نکرده اید اما و در عین حال هم با آن اعتراضات صراحتا مخالفت کرده اید. محض اطلاع عزیزانی که از مضمون نامه حضرتعالی به آقای مطهری آگاهی ندارند بعرضشان بایستی برسانم که جنابعالی اساسا با نفس دعوت به راهپیمایی به منظور اعتراض به نتایج انتخابات ۸۸ مخالفت نموده اید. اساس استدلال تان هم تکیه برروی مقوله ایی بنام “عقل اجتماعی” است.معتقدید که برخلاف جوامع توسعه یافته، مثلا لندن یا پاریس که در آنها راهپیماییهای اعتراضی با “عقل اجتماعی” سازگار است( چون برخلاف خاورمیانه، مردم در این جوامع قرن هاست که با آزادی و حقوق اجتماعی آشنایی دارند)، در جامعه خودمان قدمت آزادی به بهمن ۵۷ می رسد بنابراین “عقل اجتماعی” حکم می کند که ما از راهپیماییهای اعتراضی برای رسیدن به خواستههای مدنی سیاسی مان استفاده نکنیم. چون در جامعه ما (بزعم آیت الله حائری شیرازی) همواره خطر نفوذ و سوء استفاده عناصر نفوذی در تجمعات سیاسی عمومی وجود دارد و آنها(دشمنان) از چنین اجتماعاتی بنفع مقاصدشان می توانند سوءاستفاده نمایند.(ومثال هایی هم در تایید نظرشان می آورند از جمله انفجار حزب جمهوری اسلامی در۷ تیر سال ۶۰ و کشته شدن افرادی در راهپیماییهای اعتراضی سال ۸۸ ).
ایشان بدون نام بردن از آقایان مهند س موسوی و حجت الاسلام کروبی نتیجه گیری میکنند که دعوت آنان از مردم بمنظوربرگزاری راهپیمایی اعتراضی به نتیجه انتخابات کار نادرستی بوده چون بواسطه فراهم نبودن شرایط اجتماعی( یا همان “عقل اجتماعی”) در ایران برای این دست اعتراضات،عوامل نفوذی دشمن توانستند از آن راهپماییها بهره برداری نموده و عده ایی از هموطنان مان کشته شدند. ایشان معتقدند که بجای دعوت به راهپیمایی، آن آقایان می بایستی از طرق دیگر در جهت تحقق خواستههایشان بر می آمدند.
حضرت آیت الله حائری شیرازی ، من وارد کم و کیف نتایج انتخابات ۸۸، پی آمدهای بعد از اعلام نتایج آن انتخابات،رویکرد آقایان مهندس موسوی و جناب حجت الاسلام کروبی و بالاخره واکنش مسئوولین به آن اعتراضات نمی شوم. بالاخره روزی جریانات سال ۸۸ مورد رسیدگی قرار خواهند گرفت. آنچه که برایم عجیب بود و در حقیقت اسباب نوشتن این نامه شد بکار گیری یا تکیه جنابعالی بر روی مقوله ایی بنام “عقل اجتماعی” در مخالفت با آقایان موسوی و کروبی بود.
اولا جنابعالی فرض گرفته اید که میلیونها نفری که به نتایج آن انتخابات اعتراض داشتند از خود اراده و نظری نداشته و چشم و گوششان به آقایان موسوی و کروبی بود. و به دعوت این آقایان بود که راهپیمایی اعتراضی موسوم به سکوت در عصر روز دوشنبه ۲۵ خرداد را براه انداحتند.این فرضتان کاملا مورد مناقشه است.
ثانیا،این انتقادتان که ایشان و سایر معترضین می بایستی به نهاد رسمی برگزار کننده انتخابات مراجعه می کردند هم با توجه به تمایل و جانبداری آشکار شورای محترم نگهبان از یک طرف منازعه و بیطرف نبودن این نهاد توقع تان خیلی واقع بینانه و منصفانه نمی باشد. معترضین سال ۸۸ بکنار، آیا خود جنابعالی شورای محترم نگهبان را بعنوان یک “داور منصف و بیطرف” تعریف می کنید؟
اما استدلال “عقل اجتماعی” جنابعالی از جهات دیگری هم برایم شگفت انگیز بود.حسب تعریف جنابعالی از “عقل اجتماعی”، اگر یک کنش سیاسی مثلا یک راهپیمایی یا یک گرد همایی سیاسی به خیر و خوشی برگزار شود مطابق “عقل اجتماعی” می بوده. اما اگر گرفتاریها و اتفاقات ناخوشایندی در جریان تحقق آن اتفاق بیافتاد در آنصورت مطابق “عقل اجتماعی” نمی شود.به بیان ساده تر،از پیش نمی توان درستی یک کنش سیاسی را تعیین نمود و ما ملاک و معیاری برای “عقل اجتماعی” نداریم.جنابعالی می فرمایید که چون در راهپیمایی اعتراضی سال ۸۸، خطر سوء استفاده دشمنان بوده( و در عمل هم می فرمایید استفاده کردند)، لذا از همان ابتداء معترضین نمی بایستی بسمت آن شیوه برای بیان اعتراضاتشان می رفتند.فرض بگیریم که عناصر نفوذی از آن راهپیمایی سوء استفاده نمی توانستند بنمایند و بقول شما جامعه ما هم مثل جوامع پاریس یا لندن می بود،آیا در آنصورت از نظر جنابعالی آن راهپیمایی درست می بود؟ تبعات نظریه “عقل اجتماعی” بعنوان شاخص تعیین کننده درستی یا نادرستی کنشهای سیاسی، معلوم نیست بکجا ختم خواهد شد.
اگر ملاک “عقل اجتماعی” این باشد که در جریان یک راهپمایی حادثه ناگواری اتفاق نیفتاد،در آنصورت در ایران تنها راهپیمایی هایی که منطبق بر “عقل اجتماعی” می شوند راهپماییهای رسمی دولتی هستند.چون در این دست راهپیماییها و تجمعات هیچ حادثه ناگواری اتفاق نمی افتاد. اما این همه مشکل نیست. بسیاری از کنشهای سیاسی تاریخی با این ضابطه بزیر سئوال می روند. راهپیمایی ۱۷ شهریور سال ۵۷ هم که منجر به کشته و مجروح شدن صدها نفر شد درست نبوده. راهپیماییهای تاریخی تاسوعا و عاشورا سال ۵۷ هم بزیر سئوال می روند چون ممکن بود که بخش هایی از نیروهای نظامی و امنیتی رژیم شاه بسمت مردم تیراندازی می کردند(همچنانکه در بسیاری از راهپیماییها این اتفاق افتاد)، اعتراضات ۱۴ و ۱۵ خرداد سال ۴۲، قیام ۳۰ تیر سال ۳۱بنفع مرحوم دکتر مصدق و…..جملگی در عبور از چارچوب ضابطه “عقل اجتماعی ” جنابعالی معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا می کردند. استدلال دیگرتان در دفاع از “عقل اجتماعی” مبنی بر اینکه برخلاف جوامع اروپایی ما از بهمن ۵۷ با مفهوم آزادی آشنا شده ایم هم ایضا با دشواریهای زیادی روبرست. ما در حقیقت از اواخر قرن نوزدهم و نهضت مشروطه با مدرنیته سیاسی و مفاهیمی همچون آزادی، آزادی بیان، آزادی اندیشه، حاکمیت قانون، حکومت منتخب مردم و….آشنا شده ایم. اینکه پس مشکل و گره کار پس از یک قرن در کجاست باز میگردد به شرایط تاریخی جامعه مان. در پایان باز هم ادب و ارادتم را به محضر بزرگوارتان معروض می دارم.
ایام بکام باد
صادق زیباکلام
هفدهم آبانماه یکهزاروسیصدونودوسه
0 thoughts on “نامه زیباکلام به حائری شیرازی: پنج سال «متهمین فتنه» را قلع و قمع کردند؛ پنج دقیقه هم اجازه دفاع ندادند”